رفتار گنگ وزارت کشور در صدور حکم شهردار کرج جای تعمق بسیار دارد. در نامهای دوپهلو ارسالی به شورای شهر، صلاحیت شهردار منتخب نه تایید و نه رد شده است؛ یعنی نه پاسخی به استعلام شورا دادهاند که تکلیفش را درخصوص رد شدن صلاحیت شهردار بداند و بر مصوبهاش اصرار کند و نه تاییدی صورت پذیرفته است که این شهر بلاتکلیف و گرفتار و بدهکار مدیرش را بشناسند.
از سه منظر این اتفاق را میتوان ارزیابی کرد؛
نخست منظر خوشبینانه که بنا را بر صحت بگذاریم و فرض بر این باشد مراجع چهارگانه ذیصلاح نظرشان درخصوص صلاحیت فرد منتخب را به وزارت کشور ارسال نکردهاند و مانند ادوار گذشته شاید آمدن این تاییدیه مهلتی از یک ماه (نصیری) تا ۱۸ماه (آقازاده) زمان ببرد.
نگاه دوم را میتوان در دخالت صاحبان قدرت و مخالفان استانی و شهری و بیطرفی وزارت کشور تفسیر کرد. این تئوری میتواند بر این مبنا تحلیل شود که گروهی که ریشهشان در کرج است اما نفوذشان تا وزارت کشور میرسد، از صدور حکم شهرداری سریزدی جلوگیری میکنند و این مقاومت به گونهای است که وزارت کشور پذیرای پرداخت هزینههای مخالفت با آن نیست. به همین دلیل با صدور یک نامهی کلی و مبهم هم توپ را در زمین بازی خودش نگه داشته که شورا نتواند به پاسخ ندادن وزارت استناد کند، هم بار مسوولیت را در آن واحد به گردن شورا انداخته است.
تئوری دیگر، نظر مستقیم وزارت کشور بر صندلی مدیریت بزرگترین شهر مجاور پایتخت است. شهری که تا چندسال پیش جزو مایملک تهران محسوب و تصمیمگیریها برای نحوهی تقسیم قدرت در تهران انجام میشد. نارضایتی از استقلال شهری با پتانسیلها و امکانات اقتصادی مانند کرج در اهالی تهران چیزی نیست که بتوان کتمانش کرد یا نادیده انگاشتش. شاید اینبار آب گلآلودی باشد و فرصتی برای ماهیگیری. به این معنا که از مجادله و مناقشهی اعضای شورا با هم و پافشاری یکی از دو نماینده کرج برای تغییر نظر اکثریت شورا و نزدیک شدن پایان دورهی سه ماههی سرپرستی این امیدواری بوجود آمده باشد که امکان معرفی گزینهی ثانویهای خارج از شهر فراهم آمده و گزینهی پایتختیها در قامت یک ناجی برای پایان دادن به سردرگمیهای مدیریت شهری کرج به مصدر بنشیند.
دو فرضیهی انتهایی یک پیش فرض ساده هم دارد. احتمال مخالفت اعضای شورا با شهردار انتصابی و بعد از آن امکان استیضاح وی (هرچند که هزینهها و دشواریهای فراوانی در پی دارد). پس در زمانی که عمر یکساله شورای شهر چیزی جز مناقشات و اصطکاکها را نشان نمیدهد و کارنامه عمرانی-فرهنگی و اجتماعی آن نمرات قرمز زیادی را در خود جای داده است، شورای منحله ایدهآلترین مسیر برای مدیریت انتصابی است؛ پایان برای این نهاد مردمی که نه ارتباط مناسبی با افکار عمومی دارد و نه از جانب رسانهها حمایت جدی میشود، نهتنها هزینهای برای مقامات سیاسی ندارد بلکه آنها را در هیات ناجی شهر بحران زده و سوپرمن معرفی خواهد کرد.
آن روز تنها متضرران داستان دو گروه اکثریت و اقلیت شورا است. بجز زارع و ایلیات که به سطوح بالای مدیریت شهری بر میگردند، باقی افراد کمترین بردی نمیتوانند برای خودشان متصور باشند. آنها اگر برای خدمت به مردم و کار برای شهر و شهروندان آمده باشند و یا برای رسیدن به مقاصد شخصی، در هر صورت فرصتشان خواهد سوخت و هر کلاهی از این نمد بسازند در آن روز بباد خواهند داد.
شهرداری کرج شورای شهر کرج